multi-logo

امنیت در اجتماع فراتر از هر نیاز

ضروری ترین نیاز امروز یک جامعه امنیت اجتماعی است و چه سخن به جایی است که گفته اند:”با شکم گرسنه می توان  خوابید اما  بدون امنیت نه”

حضرت علی (ع) نیز فرموده اند: “گواراتر از امنیت وجود ندارد” و بدون امنیت رفاه و خوشی وجود نخواهد داشت.

نیاز به امنیت یک امر فطری است و هدف تشکیل یک دولت یا حکومت و وضع قوانین در یک جامعه ایجاد امنیت است. مردم یک جامعه کمترین انتظارشان از حاکمیت ایجاد امنیت است.

در یک تقسیم بندی کلی امنیت را به چند بخش می توان تقسیم کرد:

                              1-امنیت فردی                          2-امنیت اجتماعی                3-امنیت فرهنگی                     4-امنیت شغلی

alt
alt
alt
alt

                                                       5-امنیت ملی                      6-امنیت قضایی        7-امنیت محیط زیست و…

alt
alt
alt

در این مقوله سعی می شود به امنیت اجتماعی با رویکرد به قوانین و مقررات فعلی  و وضعیت فعلی جامعه پرداخته شود که به طور قطع نمی تواند بی ارتباط با سابر فروع امنیت باشد.

در یک تعریف کلی امنیت اجتماعی عبارت است از فراغت همگانی از ترس، اضطراب و تهدید و مصون ماندن عقاید، جان، ناموس، مال، شغل، و آبروی افراد یک جامعه از هر نوع تهدید، ضمن اینکه بین امنیت و احساس امنیت تفاوت وجود دارد و احساس امنیت اجتماعی ضروری تر از وجود خود ا منیت است.

ممکن است امنیت وجود داشته باشد لیکن مردم احساس امنیت را به دلایلی نداشته باشند که خود باعث ایجاد اخلال در روند جامعه و به تبع آن ایجاد ناامنی روانی می گردد. در مقدمه باید گفت با گذر از دوره انتقام خصوصی و تحول جامعه به طرف دادگستری و تشکیل جامعه، افراد می بایست به حقوق خود آشنا و در برخی موارد از حقوق خود به لحاظ رعایت حقوق دیگران چشم پوشی نمایند که اگر غیر از این باشد نظم قراردادی مختل می شود و با پدیده ایی به نام جرم مواجه می شویم که ناشی از روابط افراد با یکدیگر است. جرم ترک عملی است که نظم اجتماعی را مختل می سازد و به تبع آن احساس آرامش و فراغت از ترس و تهدید را از بین می برد و امنیت را مختل می سازد. در این شرایط نقش نهادهای دولتی و اجتماعی و خود مردم پررنگ تر می شود تا نسبت به جرم عکس العمل نشان داده و امنیت اجتماعی فراهم گردد.

البته امنیت اجتماعی هم بازوانی برای ایجاد و بقای خود دارد که سعی  می شود نقش هر یک مورد بررسی قرار گیرد.

• قوه قضائیه

در اصل 156 قانون اساسی اشاره شده است که قوه قضائیه پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی است و از جمله وظایفش رسیدگی به تخلفات اجتماعی حقوق عامه، نظارت بر اجرای قوانین و کشف جرم و مجازات مجرمین و در نهایت اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین است. با توجه به وظایف فوق تربیت قضات توانا و ایجاد سازو کار لازم و تشکیل دادسراها و دادگاه ها و سرعت در رسیدگی به جرایم مخل امنیت اجتماعی سبب تسریع درایجاد امنیت اجتماعی می شود. علاوه بر آن وظیفه مهم قوه قضائیه پیشگیری از وقوع جرم است. به طوری که هیچ فردی نمی تواند در ذهن خود قصد بر هم زدن نظم و امنیت را داشته باشد.لازم به ذکر است که در قانون اساسی در 30 مورد به بیان مسئله امنیت اجتماعی  پرداخته شده است از جمله اصول 29،25،23،22 و غیره.

• نقش پلیس

 بخش عمدهای از وظیفه پلیس،ایجاد امنیت اجتماعی و مبارزه با اخلالگران امنیت است. با تشکیل نیروی انتظامی در سال 1369 قانون نیروی انتظامی تشکیل شد که در ماده 4 آن و طی 26 بند وظیفه پلیس بیان شده است که از جمله استقرار نظم و امنیت، مبارزه با هرگونه خرابکاری و اعمال مخل امنیت کشور، مقابله با اغتشاش، بی نظمی و فعالیتهای غیر مجاز و پیشگیری از وقوع جرم، کشف جرایم، دستگیری متهمین و مجرمین و…..حضور به موقع پلیس در مواقع وقوع جرم و حضور محسوس و نا محسوس آن در سطح جامعه و وجود پلیس مقتدر در مواقع وقوع جنایت یا آشفتگی اجتماعی باعث کنترل امنیت اجتماعی می گردد. پلیس میتواند با حضور در اماکن عمومی از تعرض و تعدی احتمالی جلوگیری کرده و برای اخلالگران و تبهکاران ایجاد هراس و ترس نماید. مهد کودک ها، دبستان ها، مدارس و مراکز پیش دانشگاهی و دانشگاهی که نقش اساسی در جلوگیری از کجروی اجتماعی دارند.

• نقش رسانه ها در امنیت اجتماعی

رسانه ها اعم از نوشتاری و دیداری، امروزه اطلاعات را به سرعت جابه جا می نمایند و نقش اساسی در ایجاد یا رفع بحران ها دارند. بنابر این رسانه ها هم می توانند دارای نقش مثبت باشند هم منفی. نقش مثبت شان در زمینه خبررسانی صحیح و آموزش درست، اطلاع رسانی و آگاهی دادن، سرگرمی و تفریحی و انتقال سریع و صحیح اطلاعات و اخبار است. البته نقش رسانه ها می تواند منفی نیز باشد. به طور مثال نمایش فیلم های خشونت آمیز یا گزارش اطلاع رسانی حادثه ای به این گونه که مسائل بخصوص که امروزه کودکان تأثیرپذیری زیادی از تلویزیون دارند می تواند ناهنجاری های اجتماعی را به آنان آموزش داده و بسترساز نا امنی شوند.

• نقش خانواده در امنیت اجتماعی

خانواده نقش اساسی و بنیادی در تربیت و پرورش افراد بر عهده دارد. آموزش صحیح به فرزندان در خصوص رعایت مقررات اجتماعی بخصوص به فرزندان پسر در خصوص رعایت حرمت خانم ها در جامعه و عدم ایجاد مزاحمت برای آنان می تواند زمینه ساز جامعه ای ایمن در آینده باشد. آنچه در عمل مشاهده می شود از جمله سرقت، سیگار کشیدن، قتل و ارتکاب سایر جرایم نشان دهنده عدم کارایی خانواده است که خود معلول متلاشی بودن خانواده و عدم تعهد زن و مرد در محیط خانواده است. در هر حال اگر به فرزندان در خانواده آموزش های لازم داده شود از ناهنجاری ها در جامعه کاسته می شود.

• نقش تعالیم مذهبی و شخصیت های دینی در امنیت اجتماعی

بی تردید تمامی ادیان الهی در جهت تربیت و پرورش انسان ها و هدایت آنها به راه صحیح و درست و دور نمودن آنان از گمراهی است. در این زمینه دین مبین اسلام کامل ترین ادیان است. بی شک اگر تعالیم مذهبی به افراد جامعه به درستی منتقل شود، نقش کنترل درونی در امنیت اجتماعی را خواهد داشت. یک فرد آشنا با تعالیم دینی به خود اجازه تعدی به ناموس یا مال یا جان دیگران را نمی دهد که نوعی خود کنترلی است. دین و مذهب می تواند در موارد خاص و ضروری باعث آرامش معتقدان و دینداران گردد. این دین غرایز را به صورت صحیح هدایت می کند و افراد را از گناه که نوعی کجروی اجتماعی است باز می دارد. با توجه به موارد مذکور نقش شخصیت های مذهبی که عامل انتقال ارزش های دینی به افراد است مشخص می شود. متصدیان امور دینی و فرهنگی باید با تمام وجود ارزش ها و هنجارهای صحیح که بر مبنای دین و اخلاق است را تشریح نمایند. البته نقش امر به معروف و نهی از منکر را با رعایت شرایطش در این مبحث نمی توان نادیده گرفت.

 • نقش مردم در امنیت اجتماعی

جامعه متشکل ازمردمی است که دور یکدیگر جمع شده اند تا به هدف واحدی برسند و در این راستا حقوق یکدیگر را رعایت نمایند. با مراجعه به قوانین و مقررات کشورمان مشاهده می شود در برخی موارد دخالت مردم به صورت قانونی در آمده است. یعنی اگر فرد دخالت نکند و رفع مخاطره نکند مجازات خواهد شد و در برخی موارد به صورت حق آمده است نه تکلیف. در سیستم “اعلام جرم عمومی” تمامی شهروندان مکلف هستند جرائم را به مراجع مربوطه اعلام نمایند، با وجود اینکه نفع شخصی و فردی در آن ندارند لیکن بر حسب اخلاق، وظیفه دینی و اصول اجتماعی می بایست این وظیفه را انجام دهند.قانونگذار در ماده  واحده مصوبه در خصوص رفع مخاطرات جانی از افراد در معرض خطر، همه افراد را مکلف به رفع مخاطره نموده و در صورت عدم اقدام، برای آن مجازات نموده است و در مواقعی به افراد این حق را داده است که در مقام دفاع از نفس، مال، جان، ناموس و آبرو با رعایت شرایطی اقدام به دفاع نمایند.بدیهی است که اطلاع رسانی حکومت به مردم و بیان وظایف مردم در این زمینه در مشارکت آنها در امنیت اجتماعی مؤثر است. همچنین باید توجه داشت که مردم می توانند به صورت منفی در ناامنی نقش داشته باشند و آن زمانی است که آگاهی و اطلاع از مسائل فرهنگی اجتماعی نداشته باشند و مقررات و قوانین را ندانسته یا مغرضانه در جهت اهداف شخصی خود به کار گیرند که در این صورت خود مردم زمینه ساز اقدامات ضد اجتماعی هستند.

بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران (ویژه قتل) روزنامه ایران سال هفدهم، شماره 4816، جهارشنبه 25 خرداد 1390