نويسنده: فرنگيس بيات
در اواخر قرن نوزدهم شهرداري ها در ايالات متحده آمريکا، شروع به استخدام زنان براي همراهي زنان و بچه ها در زندان ها و مراکز نگهداري بيماران رواني کردند. تا پايان دهه 1840 بيشتر مراکز پليس در آمريکا استخدام هاي اينچنيني را انجام داده بودند. اين زنان استخدام شده توسط پليس چندان با عنوان «پليس زن» در معناي امروزينش شناخته نمي شدند. چراکه نه اجازه حمل اسلحه داشتند و نه قدرت بازداشت متهم. به رغم محدوديت هاي حرفه اي و فني که براي زنان استخدام شده در اين رده وجود داشت، با اين حال بايد آنها را جاده صاف کنان اوليه «پليس زن درجه دار» امروز دانست.
در اول آوريل 1908 اداره پليس شهر پورتلند آمريکا دست به استخدام زني زد (لولابالدوين) که در مقام بازرس زن قرار بود خدمات پليسي ارايه دهد. او پيش از اين در اداره اي به کار خدمات اجتماعي براي زنان و بچه هاي آسيب ديده مشغول بود. بازتاب اين کار به شدت مورد توجه مسوولان شهري قرار گرفت و تدريجا آنها تصميم گرفتند موقعيت شغلي خاصي براي زنان در مراکز پليس ايجاد کنند. اما محدوديت هاي فني و اجازه پوشيدن يونيفورم مخصوص، نصب درجه روي لباس و اجازه بازداشت متهم از جمله محدوديت هاي موجود بود.
بعد از اين ابتکار در ادارات پليس آزمون هاي خاصي براي جذب زناني که خواهان شاغل شدن در بخش هاي اداري و گاه فني پليس بودند، برگزار مي شد. با اين حال تا دهه 1920 لولابالدوين تنها زن پليسي بود که بعد از 14سال کار در اين بخش اولين پليس زني شناخته مي شد که اقتدار بازداشت متهمان را داشت. با اين حال او نقش خود را بيشتر پليس پيشگيري از وقوع جرم تعريف مي کرد تا اجراي قانون. دو سال بعد از استخدام اوليه لولابالدوين آليس اس. ولز به عنوان مسوول اداره جوانان لس آنجلس انتخاب شد.
انتخاب بعد از آني صورت گرفت که شوراي شهر لس آنجلس به اتفاق تصميم گرفت زن پليسي را به استخدام دربياورد. او زني 37ساله با دو مدرک دانشگاهي و سابقه کار در زمينه خدمات اجتماعي بود. شغل او درواقع بيشتر درگير زنان و کودکاني بود که به واسطه اتهام هاي جنايي به اداره پليس راه پيدا کرده بودند. بعد از اين استخدام اداره پليس در بيانيه اي اعلام کرد: «هيچ دختري نمي تواند من بعد توسط پليس مرد بازداشت يا مورد سوال قرار گيرد. چنين کاري تنها مي تواند توسط پليس زن صورت بگيرد؛ کسي که به واسطه همدلي زنانه مي تواند اعتماد خواهران جوانش را به دست آورد.» البته اين اقدام پليس بيش از آنکه متاثر از «اخلاق ويکتوريايي» و براي رعايت چارچوب هاي اخلاقي و حفاظت از مرز «خواهران جوان» باشد، نوعي آمادگي براي استخدام زنان در سطح ملي در آمريکا بود. تا سال 1915 تعداد زنان پليس آنقدري بود که منجر به تاسيس انجمن بين المللي زنان پليس شود. آليس ولز به عنوان يکي از تاثيرگذارترين چهره هايي که «پليس»بودن را از حرفه اي صرف مردانه بيرون آورد در لحظه مرگش به اين مفتخر بود که 10 زن درجه دار را در واحد پليسي خود مديريت مي کرده است.
اين دو زن پليس در گام اول بيشتر داراي اين انگيزه بودند که بايد در مقابل آسيب هاي اجتماعي و برخورد با قربانيان اجتماعي جرايم رويکرد زنانه محور داشت. رويه بازداشت و برخورد قهري با آسيب ديدگان که در ديدگاه کلاسيک پليس مرد صرفا موجوداتي آسيب زا بودند، نياز به تغييرات و دگرگوني هايي داشت که با استخدام زنان به عنوان ماموران اجراي قانون و موظف به پيشگيري از جرم تقويت مي شد. اين ديدگاه از آنجايي که زنان استخدام شده در پليس را با پيش زمينه هاي حرفه اي مبارزه با آسيب اجتماعي و مددکاري اجتماعي به صحنه اجراي قانون مي آورد، پليس را در تکميل وظايف امنيتي خود انسان محورانه تر ياري مي رساند.
در قرن بيستم و بعد از جنگ دوم جهاني و از آنجايي که در طول جنگ از زنان بسياري براي تکميل کادرهاي اداري و پليسي در اروپا بهره گرفته مي شد، زمينه اي گسترده براي اشتغال زنان در واحدهاي پليس به وجود آمد. اما بعد از دهه 1970 رويه استخدام و آموزش پليس زن در مقام نيرويي حرفه اي تمامي ترديد ها نسبت به استخدام پليس زن را کنار گذاشت و نقش آنها در مقام «کمک دست» پليس مرد تقريبا براي هميشه به فراموشي سپرده شد.
روزنامه شرق ، شماره 1861 به تاريخ 28/7/92