تاریخچه پلیس در ایران باستان

از یافته ها و کشفیات باستان شناسی در ایان باستان می توان پی برد که همواره افرادی تحت عنوان نظامیان و ارتشتاران وجود داشتند که دارای وظایف چندی بودند. تصاویر اشیاء و ظروف به دست آمده، جنگ جویانی را نشان می دهد که با سلاح ها و لباسهایی که  با فرم متفاوت وجود د ارند.از این نشانه ها می توان دریافت که تشکیل نیروی سواره نظام برای مقابله با مهاجمان اولیه را باید اولین شکل سازمان یافته نیروی نظامی و پلییسی در ایران به شمار آورد، تشکیلات سازمانی پبیس در این دوره بسیار پیشرفته به نظر می آید، زیرا آنان صاحب پایگاهی معین و مشخص بودند و هم چنین دارای یک نوع فرم پوششی منحصر به فرد که آنان را از دیگر طبقات جامعه متمایز می ساخت.

گیرشمن معتقد است که در ظروف سیلک، تصاویری از مردمان که پیاده می جنگند و دارای کالهخود با جیغه و پر و نیم تنه چسبان  اند نقش شده است و روی یک مهر استوانه ای صورت جنگاوری بر پشت اسب منقوش است که با غولی می جنگد، غول نیز به همین ملبس است و کفش های نوک برگشته پوشیده است.وی هم چنین در ارتباط با تمدن جنگ جویان بر این عقیده است که آنان صاحب مقر با شکوهی در قله تپه ای مصنوعی بودند که توسط یکی از امرا بنا شده بود و آن به وسیله دیواری محاط و دارای برج ها بود.در رابطه با سلاح های نظامیان بر پایه همان تصاویر می توان شمشیر، خنجر، سپر پیکان را مشاهده کرد. با کاوش در قبرهای جنگ جویان مجموعه ای از ساز و برگ های مفرغی و آهنی شامل لگام و اشیاء متعدد برای آراستن سر و سینه اسب بوده است.

با توجه به مطالب فوق، اولین نشانه های شکل یابی قانون و نظامهای حقوقی در جامعه را باید در پدید آمدن رسوم طبقاتی دانست. رسم طبقاتی پس از مهاجرت آزیاییان به ایران معمول شد. چهار طبقه اولیه نزد مردم ایران عبارت بودند از: 1.موبدان و هیربدان«رته ئشتر یا ارتشتاران» شهرت داشتند.3. کشاورزان یا «واستریا» و سرانجام،4. پیشه وران و کارگران که به ا «هوئیتی یا هوتخشان» شناخته می شدند.

 شکل یابی این طبقات بیانگر این امر است که هر گروه، قانون خاص خود را داشته و تحت عنوان ویژه ای اداره می شده است، به طوری که هر طبقه مامور انجام وظیفه یی خاص بوده است تا افراد می شده است، به طوری که هر طبقه مامور انجام وظیفه یی خاص بوده است تا افراد با توجه به تعلق خود در هر طبقه به اجرای وظیفه خود با توجه به نظام قانونی آن طبقه بپردازند.

alt

پلیس در دوره مادها  

دولت ماد تحت تابعیت دولت آشور قرار داشت و در تماس و برخورد با آنان بود که تحت تأثیر مستقیم آداب و رسوم و تأسیسات حقوقی آنان قرار گرفت. آشنایی با نظام حکومتی آشور، راه تازه ای برای بر قراری حکومت پایدار در ایران پدید آورد. دیوکس، پسر فرورتیش، از آنجا که شخصی مردم دوست و عدالت  خواه بود و در کارها و امور مردم به رسیدگی می پرداخت، شخصی معتمد و لایق شناخته شد، به طوری که تمام اهالی ماد مشکلات و دعواهای خود را به نزد او می برند تا حل و فصل نماید و از این جا رفته رفته به عنوان شاه ماد برگزیده شد. در واقع دیوکس اولین پادشاه ایرانی است که به شکل انتخاب مردمی و جمهوری به سلطنت رسید.

با شکل یابی دولت ماد، طبقات کوناگون نیز شکل پبدا کردند. هسته اصلی طبقات در دوره ماد بر پایه همان رسم طبقاتی پس از .رود آریاییان است. تاریخ  ماد از سه طبقه در این دوره سخن می گوید:نخست «آثران» یا کاهنان و ختدمان آتش، دوم «رسیشتو» یا ارتشتاران و رسوم«واستری» یا دامداران و کشاورزان.

alt
alt
alt

ساختار پلیس در دوره مادها

دیوکس با روی کار آمدن برمسند قدرت و در پی بسط تفکرات عدالت خواهانه خود،تلاش کرد تا نظم را در جامعه بر قرار سازد. ایجاد نظم و امنیت در هر گروه ایجاد سازمانی نظامی قدرتمند بود که وی به تبعیت از آشوریان برای نخستین بار، ارتش منظم را ایجاد کرد. وی اقوام ساکن  آسیا را  به قسمت های  نظامی تقسیم کرد و نخستین بار مقررات جنگی بر قرار کرد که هر نیزه دار و کمان دار و سواره از هم جدا باشند.. اینان به واحدهای سوق الجیشی و تاکنیکی تقسیم می شدند و این تقسیمات بر روابط قبیله ای افراد نبوده  بلکه از احتیاجات نظامی دولت ریشه می گرفته و وی تقسیم لشگریان با توجه به مطالب فوق می توان یادآور شد که در این دوره سه دسته نظامیان وجود دارند که هر یک با ویژگی های خاص خود با نوع سلاح، پوش و وظایف از هم متمایز می شوند. گیرشمن در این رابطه آورده است که نظمی را که دیوکس در قشون خود پدید آورده ، آنان را به سه دسته سواره نظام، کمان داران و پیاده نظام تقسیم کرده است.

 از عملکرد دیگر دیوکس در طول حکومت اصلاح ساختار پلیس بود، وی در تشکیلات سپاه تغییراتی ایجاد کرد و آن ها را به دسته های منظم تقسیم نمود. این تقسیم بندی بر اساس نوع وظیفه هر طبقه بود که هر یک از این دسته ها با نوع سلاح های ود شناخته می شدند.این دو گروه سواره و پیاده نظام، نقش بسیار مهمی را ایفا می کردند. در دسته اول اسب نقش بسیار مهمی بر عهده داشت که تا پیش از آن زمان کارایی چنان مؤثری نداشت. تقسیم د دسته بندی دیوکس علاوه بر نظم و امنیت داخلی ، دو هدف بزرگ دیگری نیز در پی داشت، نخست آن که به توسعه و کشور گشای از سویی کمک می کرد و دیگر آن مانع از تهاجمات بیگانگان به داخل مرزهای کشور می شد.

alt
alt
alt

گونه های پلیس در دوره مادها

حیطه وظایف و اختیارات پلیس در این دوره با توجه به ایجاد حکومت مقتدر و مستقل و عین حال عدالت خواه، بسیار حائز اهمیت است. توجه نسبت به اعمال شرایطی برای پیشگیری از وقوع هر کونه جرم، در آغاز بیان گر این مطلب است که نگرش پیشگیرانه با جرم در درجه اهمیت بیشتری قرار داشته است..

1-پلیس پیشگیری

در دوره ماد،.دیوکس به سراسر مناطق تحت تابعیت خود مأمورانی را گسیل می کرد تا در کارها نظارت داشته باشند.این افراد به عنوان «مأموران اطلاعاتی» شناخته می شدند.این مأموران وظیفه داشتند تا از وقوع ظلم و بی عدالتی جلوگیری کنند و محدوده قلمرو خود را صاحب نظم و انتظام شایسته یی سازند. از این رو، ابتدا به دستور  پادشاه سه گناه نا بخشودنی مقرر شد و به نزد فرمانروای مناطق گوناگون ارسال داشتند.این سه گناه عبارت بود از: فاش کردن راز، اهانت به امور اهورامزد و نافرمانی از دستورات پادشاه.

2-پلیس قضایی

 از وظایف دیگر پلیس ابتدا تحقیقات در رایطه با وقوع جرم بوده و توسط همان مامورانی که پادشاه بر می گزید، صورت می گرفت. این افراد به صورت پنهانی به فعالیت می پرداختند که به عنوان جاسوسان و خبرچینان پادشاه به حساب می آمدند. این افراد وسایل آگاهی و موجبات دادخواهی، دادرسی و کیفر را برای پادشاه فراهم می آورند. از سوی دیگر تعقیب مجرمان از دیگر وظایف پلیس بوده و شرایطیبه وجود می آوردند تا از وقوع ارتکاب جرم جلوگیری شود. از این بزه کاری این فرصت را نمی یافت تا از کیفر رهایی یابد.  شرایطی که از سوی پادشاه برای پیشگیری از وقوع ارتکاب جرم تعیین می شد، بیش تر به مسائلی توجه داشت که پیامدهای اجتماعی زیادی به همراه داشتند، مسائلی که درصورت وقوع ، بار روانی منفی در جامعه پدید می آورد و جرایم سنگین تر دیگری متعاقب آن اتفاق می افتاد، به همین خاطر وظیفه مأموران به جهت صداقت، و درستکاری و اجرای صحیح عدالت، این بود که تا افراد جامعه ر از دروغ و نادرستی نهی سازند.

alt
alt
alt

 پلیس در دوره هخامنشیان

هخامنشیان در طول سال های (559-321ق.م) به سلطنت رسیدند. امپراطوری بزرگ هخامنشی به منظور اجرای عدالت شکل یافته بود، به طوری که تمامی سنگ نبشته های داریوش از «دوستی و نهی از دروغ» سخن می گویند و نیز کتیبه بیستون اختصاصا راجع به اغتشاشات داخلی ایران است. از این منظر می توان به نقش عدالت و برقراری آن در جامعه در دوره هخامنشیان پی برد. پر واضح است که لازمه برقراری عدالت و نظم و امنیت، وجود پایه های مستحکم نظام پلیسی قدرتمند در جامعه می باشد.

اهمیت برقراری تشکیلات نظامی در دوره هخامنشی را می توان در لوحه که دستور داریوش در کنار جاده کرمانشاه به همدان واقع می شود، مشاهده کرد. در این لوحه پادشاه تحت حمایت مرحمت آمیز خدای بزرگ اهورامزدا دیده می شود. در پی پادشاه، دو نگهبان مسلح هستند و داریوش با چای خود بردیای دروغین را بر زمین افتاده است می کوبد.

alt
alt
alt

ساختار پلیس در دوره هخامنشیان

بی تردید تشکیل امپرطوری عظیم هخامنشی می یابد بر پایه وجود نظام پلیسی قدرتمند استوار بوده باشد. امپراطوری که  همواره در پی تامین عدالت و احقاق حق بوده، از این رو برای اجرای دقیق عدالت همواره نیاز به یک ساختار پلیسی و نظامی دقیق احساس می شد. از سویی نمی توان تصور کرد جامعه ای با این حد توجه به مسائل گوناگون، چه در مسائل خارجی از جمله کشورگشایی و توسعه یابی و چه در مسائل داخلی، فاقد پلیسی قدرتمند بوده باشد. داریوش اساس کار خود را بر پایه سه اصل:«قانون مندی، عدالت و امنیت» قرارداد و برای اجرای آن ها یک سازمان اداری متمرکز و عدالت در سراسر قلمرو را  تامین کند.بدین ترتیب، می توان دریافت وی پیش از همه می یابد اوضاع نظامی را سر و سامان می داد و نیرویی فدرتند فراهم می آورد تا بر تمام امور پادشاهی تسلط داشته باشد.

alt
alt
alt

گونه های پلیس در دوره های هخانمشیان

در کتیبه بیستون برخی از اوضاعنظامی در دوره هخامنشی ذکر شده است. داریوش در این کتیبه همواره از سردارانی نام می برد که در اوضاع داخلی و یا اغتشاشات خارجی با وی همراه بودند. داریوش پیوسته افرادی را بر می گزید تا به نمایندگی از او در «شهربان » می باشد که می توان آن را اولین نیروی پلیسی در ایران باستان دانست . وظیفه این افراد جلوگیری از هر گونه بی نظمی،اختلال و درگیری در داخل شهرها بود. در کنار «خش ثریا» باید از افراد دیگری به نام «هزارپت» نام برد که به عنوان فرمانده گارد سلطنتی شناخته می شدند.

وظیفه این افراد حفاظت از جان شاه و نگهبانی از قصر سلطنتی بود«هواریت» وظیفه داشت هر روز گزارشی به شخص شاه برساند و تقریباّ اداره کارهای امپراطوری بر عهده وی بود و از دیگر وظایف اش این بود که هیچ گاه از شاه جدا نمی شد.

در کتیبه های بیستون، داریوش از سرداران خود نام می برد که وظایف آن ها بیش تر نظامی بوده و همواره فرماندهی نیروهای جنگی را بر عهده داشتند و در جنگ با شورشیان به پا می خواستند. این سرداران به قرار زیر می باشند:1.ویدرون، سردار داریوش در جنگ با «فروتیش»؛ 2.دادرشیشش، سردار داریوش در جنگ با شورشیان ارمنشتان؛ 3. وومیس، فرمانده نظامیان در جنگ با ارمنستان؛ 4. تخمن پاد، سردار در جنگ با شورشیان سگارتی؛ 5.ارت وردی ی، سردار داریوش در جنگ با شورشیان پارس؛ 6. ویوان، شهربان در «رخج»؛ 7. ویدفرنا، شهربان در پارس و ماد؛ 8. گئوبرور، شهربان در خوزستان.

در کنار سرداران نامبرده، باید از «ویشتاسب»- پدرشاه- نام برد که در واقع می توان وی را به عنوان اولین شهربان ایلات پارت و گرگان دانست؛ وی  با شورشیان، و یاغیان جنگید، اما بویس از سردار دیگری به نام «اوتاس» نام می برد که فرمانده نیروی مسلح ایران بود که جزیره یونانی «ساموس» را تصرف کرد.

دکتر علی آبادی از نظر نظامی دولت هخامنشی را به دو نیروی زمینی و نیروی دریایی تقسیم می کند. در رابطه با نیروی زمینی با توجه به شرایط موجود به دو دسته دیگر تقسیم می شوند:1. قشون دایمی حکومت میکزی؛ 2.ساخلوها. دسته اول مرکب از دو دسته پیاده و سواره نظام بودند که هر یک مرکب از هزار نفر می شدند و یک دسته دیگر سواره مرکب از ده هزار نفر بودند وهم چنین ده هزار پیاده دیگری وجود داشتند که به نام «جاویدان» معروف بودند. این نام از این رو بر آن ها نهاده می شد که هیچ گاه از تعداد «جاویدان» معروف بودند. این نام از این رو بر آن ها نهاده می شد که هیچ گاه از تعداد آن ها کاسته نمی شد، حتی اگر یکی از آنان می مرد یا مریض می شد، شخص دیگری جای او را می گرفت تا تعداد ده هزار نفر همیشه کامل باشد. جاویدان ها را گارد سلطنتی می دانستند که تحت فرمان مستقیم هزار پت قرار داشتند. دسته ساخلوها از قشون دائمی بودند که اداره شهرهای مرزی و قلاع، شهرهای حاکم نشین و نیز قلاع داخلی بر عهده آنان بود.

پائین ترین دسته نظامیان، مزدوران بودند که به عنوان سربازان صرف شناخته می شدند و در همه حال در حال خدمت گذلری بودند و در قلعه«الفانستین» مستقر بودند. هم چنین دسته دیگر از «مزدوران» وجود داشتند که به عنوان سرباز در هنگام جنگ انتخاب می شدند و بیش تر آنان از نیروهای بیگانه و خارجی و معمولاّ یونانی بودند.

دسته قشون غیر دایمی شامل افرادی می شد که تنها در هنگام جنگ در لباس سرباز به جنگ اعزام می شدند. این افراد به طور اجبار در صورت نیاز به جنگ و یا به طور داوطلبانه در خدمت نظام در می آمدند. تشکیلات این قشون شامل دو اداره نظامی می شد؛ یکی اداره اسلحه و مهمات قشون و دیگری اداره نظارت لشگری.

رتجع به نیروی دریایی هخامنشیان باید گفت که نشانه های چندی در تاریخ نیامده است و به نظر می رسد ایرانیان در تشکیلات دریایی جندان قدرتمند نبوده اند.

پلیس در دوره هخامنشیان به دو گروه سواره و پیاده نظام تقسیم می شد. افراد سواره نظام از طبفه اشراف و افراد پیاده نظام از دهقانان و طبقه متوسط و پایین جامعه بودند. آنان دارای ترتیب ویژه ای بودند. در راس همه گروه ها «سپاه جاویدان» قرار داشت که از ده هزار نفر از افراد زبده تشکیل می شد و همواره آماده اجرای فرمان و به منزله گارد سلطنتی بود. این سپاه از پارس ها تشکیل شده بود و محافظت شبانه روزی شااهانه را بر عهدا داشتند. پس از آن، سپاه به گروه های صد نفره و هزار نفره تقسیم می شد که در رأس هر یک فرماندهی با درجات پائین تر یا بالاتر قرار داشت.فرماندهی کل پساه که شخص شاه بود، معمولاّ در جنگ ها شرکت می کرد و در قلب سپاه جای می گرفت.سپاه به دو دسته متمایز سبک اسلحه و سنگین اسلحه تقسیم می شد.سواران سنگین اسلحه، زره، ران بند و کلاهخود داشتند و سر و یسنه اسبانشان با ورقه های فلزی پوشیده می شد و سلح شان را سپر، نیزه های کوتاه و بلند و خنجر تشکیل می داد. سواران سبک اسلحه پر و نیزه داشتند و هم چنین فیل سواران و ارابه رانان و یک گروه خاصی را تشکیل می دادند.

فرمانهان سپاه از میان طبقه اشراف و به وسیله شاهنشاه برگزیده می شدند. این گروه دارای امتیازات، ثروت و شوکت بسیار و اغلب صاحبان املاک بزرگی بودند که چون قلعه هایی دست نیافتنی بود و در آن ها مدافعان و محافظان قرار داشتند که از میان دهقانان یا بردگان برگزیده می شدند. ساتراپ ها، سپاه جداگانه ایی تحت فرمان داشتند؛ اما برای تحفیف نیروی آنان، فرماندهی با اختیارات کامل به ساتراپی فرستاده می شد تا با مرکز در ارتباط باشد.در زیر فرمان این فرماندهان کل، صاحب منصبان دیگری به کار اشتغال داشتند که از افراد طبقه دوم جامعه بودند.

داریوش یک شبکه اطلاعاتی و نظارتی مهم و وسیع ایجاد کرد که کارگزاران آن «چشم و گوش» شاهنشاه خوانده می شدند. آنان بازرسانی بودند که بر کارهای ایلات و دوایر گوناگون اداری و سپاهی نظارت می کردند و گزارش آنان را به طور مستقیم به شاه می دادند. این افراد از میان شخصیت های معتبر و مورد اطمینان و آزمایش شده برگزیده می شدند تا اطلاعات ناروا و اشتباه را در اختیار وی قرار ندهند، زیرا گاه اتفاق می افتاد که گزارش نادرست آنان به قتل ساتراپ یا دیوان سالاری منجر شود.

وظیفه دیگر مربوطُ به نیروی سپاه می شده است که به همراه مغان، مأمور اجرای قربانی های خود برای خدا بودند.از سویی شاه یک فرمانده سپاهی و یک مسئول مالی و اداری را از مرکز به هر ساتراپ گسیل  می داشت نمایندگان مالی از سویی میئول مستقیم در برابر شاهنشاه و از سویی دیگر مراقب اعمال یکدیگر بودند. نمونه دیگر در رابطه با وظیفه پلیس، نقش آنان در ارتباط با تعقیب و دستگیری سربازانی است که از جنگ فرار می کردند و به اردوی دشمن می گریختند. اینان به جرم فرار نظامی دستگیر به مجازات که معملاّ اعدام بوده محکوم می شدند.

alt

پلیس در دوره اشکانیان

پس از آن که امپراطوری عظیم هخامنشی  رو به ضعف نهاد، اسکندر، فرزند فیلیپ، پادشله مقدونیه به مرزهای ایران حمله کرد و شهرهای شوش و پرسپولیس را تسخیر نمود. پس از مرگ اسکندر، سرزمین های وسیعی را که او فتح نموده بود، میان جانشین های وی تقسیم شد و چون اسکندر صلحب فرزندی نبود، سرداران تو قلمرو متصرفانش را به سه قسمت: یونانی نشین، مصری نشین و ایرانی نشین تقسیم کردند. تیران سهم یکی از سرداران اسکندر به نام«سلوکس» شد. سلوکس و جانشینهای وی در ایران سلسله «سلوکی» را بنیان نهادند. با گذشت هشتاد سال از حمله اسکندر به ایران، با اختلاف و درگیری هایی که میان سلوکیان رخ داد، «ارشک» که از پارت ها بود از فرصت استفاده نمود و با شکست دادن سلوکیان، سلسله اشکانیان را در سال های 261تا246 میلادی تحت عنوان دولتی مستقل پایه گذاری کرد.

alt
alt

ساختار پلیس در دوره اشکانیان

در دوره پارت همواره قشون مخصوص پادشاه و قشون شهریاران محلی اهمیت بیشتر داشته است. قشون پادشاه به سه دسته «گارد سلطنتی- سربازانی که محافظ  ویژه پادشاه بودند-.«هم هرز» – جان سپاران- و «قشون عادی» بودند.قشون شهریاران محلی به لحاظ موقعیت سیاسی پدید آمده بود. منصب های نظامی و سازمان فرماندهی در قشون پارت بر عهده فرمانده ای به نام «ارگبد» بود که به منزله بزرگ ترین عنوان نظامی تلقی می شد. فرماندهی عالی قشون هر خطه شهریاری، با شهریاران همان خطه بوده است و دیگر آن که هر نجیب زاده، فرمانده عالی قشون حاصل از اقطاع خود بوده است. وجود این، هر از گاهی در صورت بروز جنگ، شاه خود در جنگ حاضر می شد. فرماندهی عالی قشون نیز بر عهده شخص شاه بود.

بابک شغل عالی نظامی«ارگبد» در شهر دارابگرد را به یکی از پسران کوچک خود به نام اردشیر داد که به معنای «فرمانده ارگ (قصر) بوده و بعدها بر یک خدمت مهم نظامی اطلاق می شده است. به همین منظور می توان استنباط کرد در تمام حوزه های ملوک الوایفی دوره پارت منصب مهم نظامی ارگبد وجود داشته است.

ناگفته نماند که با توجه به وضع نظامی پارت که: 1.فرماندهی عالی قشون هر خطه شهریاری یا همان خطه بوده است؛ 2. هر نجیب زاده فرماند عالی قشون حاصل از اقطاع خود بوده است؛ 3.در صورت شرکت شاهنشاه در جنگ، فرماندهی عالی قشون با شاهنشاه بوده است.

alt
alt
alt

گونه های پلیس در دوره اشکانیان

1-قشون شاهنشاه

این قشون شامل افراد ویژه ای بود که به عنوان «گارد سلطنتی» شناخته می شدند: و در هنگام سفر شمار زیادی سرباز پیاده و مسلح به تبرزین وجانداران به همراه شاه بودند. این قشون را می توان در شمار«جاویدانان» هخامنشی پنداشت. گارد سلطنتی خود به دو قسمت تقسیم می شدند؛ یک دسته عادی گارد که مرکب از سربازان پیاده مسلح به تبرزین بوده است و دیگری دسته خاص جانداران که محافظین مخصوص پادشاه به حساب می آمدند.

2-هم هرزان

دسته دیگری از قشون در این دوره بوده که به قشون «جان-سپاران» یا «جیان اوسپار» معروف بوده اند. این قشون شامل سربازانی بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشتند و در برابر مرگ بی اعتنایی و بی باکی از خود نشان می دادند. وجه تسمیه نام این دسته نیز به همین دلیل بوده است.

3-قشون عادی

دسته سوم نیروی نظامی قشون عادی بودند که شامل سواره و پیاده نظام می شدند.سواران دارای برگستوان بودند و اسب هاشان نیز بر گستوان داشت. گروه دیگری از سواران موسوم به سواران عادی بودند که همگی از طبقه «نجبا» انتخاب می شدند و شامل افرادی بود که از کودکی تحت آموزش های نظامی قرار می گرفتند. سلاح آنان نیز کمان بوده است.

قشون پیاده از ضعیف ترین و کم اهمیت ترین قسمت قشون اشکانی به شمار می آمدند.این دسته نقش فرعی داشته و افراد آنان از افراد کوهستانیان یا بردگان انتخاب می شدند.

4-قشون شهریاران محلی

این قشون از حیث تشکیلات نظامی شبیه به قشون شاهنشاهی بودند. ترکیب قشون آنان در واقع بازتابی از وضع اجتماعی کشور بود. هر ایلت بزرگ قشون حقیقی خاص خود بود  و در هنگام جنگ با نیروهای خود و مردمام آزاد و بردگان خود شرکت می کرد.این قشون مجهز به سلاح آهنین، دارای نیزه و شمشیر بودند و سوار بر شتر می شدند.

alt
alt

پلیس در دوره ساسانیان

با تاج گذاری اردشیر بابکان حکومت ساسانیان رسماّ آغاز به کار کرد. اردشیر در مراسمت تاج گذاری  خود قاطعانه ابراز کرد. « خاطر آسوده دارید که قوی  و ضعیف با دنی و شریف، همگان را از عدالت بهره مند خواهیم داش و عدالت را رسمی پسندیده و آیینی متبع خواهم کرد سخنان اردشیر بابکان در آغاز سلطنت بیان گر بر قراری نظم  و امنیت و عدالت بوده که لازمه آن ایجاد تجربه های کلان در دوره های پیشین، سازمان نظامی دقیق تر و با وظایف تازه تری به انجام وظیفه می پرداختند؛ به همین رو ارتش ساسانی که قدرت فرماندهی و مهارت جنگی اردشیر بابکان و شاپور اول آن را از همان ابتدا ورزیده بار آورده بود.

alt
alt
alt

ساختار پلیس در دوره ساسانیان

تشکیلات قشون و فرماندهی در دوره ساسانی در دست یک فرمانده کل قرار داشت. این شغل موروثی به حساب می آمد و همواره  به عهده یکی از افراد خاندان شاهی تفویض می شد و صاحب منصبان عالی رتبه زیر فرمان او به انجام وظیفه مشغول بودند؛ که یکی مامور تنظیم امور قشون و دیگری فرمانده سواره نظام بود.

در دوره ساسانیان همواره از گروهی موسوم به ارتشتاران یا همان جنگیان نام برده شده که تحت عنوان «ایران سپاهبد» بوده اند. خسرو اول به منظور ممانعت از تمرکز قوای نظامی در دست یک ایران سپاهبد را ملغی اعلام کرد و چهار سپاهبد بر تمام کشور گماشت. اهمیت ارتش ساسانی بیش تر مربوط به تحرک و همارت سواره نظام آن بود که «اسواران» خوانده می شوند. اعضای سواره نظام از میان نجبا و آزادگان انتخاب می شدند و غالبآ انضباتی دقیق داشتند اما پیادگان که بیش ترشان از روستاییان بودند، نه اسلحه کاملی داشته و نه نظم و انضباطی در میان آنها بود.در نامه تنسر از چهار گروه یا اعضاء نام برده شده که عضو دوم مقاتل نام دارد: به این افراد مردان کارزار می گقتند که خود بر دو دسته بودند. یکی سواره نظام و دیگری پیاده نظام.

وظایف و گونه های پلیس

در امپراطوری ساسانیان، پلیس نیرویی منظم و تاثیرگذار بود. در تمام اماکن مهم یک پایگاه انتظامی تخت نظر یک افسر با صلاحیت وجود داشت. او مسئول رفتار خوب بود. در واقع وظیفه پلیس در آغاز پیشگیری از جرم بوده است. نقش پلیس را در مراحل گوناگون می توان به اشکال متفاوت مشاهده کرد.

1-تحقیقات پلیسی

 یکی از اصلی ترین نقش پلیس کشف جرم بوده است. پلیس مسئول نظم شهر بود و هر گاه در هر کجا جرمی رخ می داد به ردیابی و بررسی مجرم و اوضاع و احوال ناظر به جرم می پرداخت. به همین دلیل به مراحل و شیوه محاکم آشنایی کامل داشته  و باید به گونه ای عمل می کرد تا نتیجه تحقیقات و تطلاعات خود را به دادگاه می رساند، بدین صورت که تحقیقات خود را باید بر اساس صحت اطلاعات مربوط جهت اثبات گناه کاری مرتکب در اختیار دادگاه قرار می داد.

2-دستگیری بزه کاران

از وظایف دیگر پلیس در این دوره، دستگیری مجرم بوده است. پس از دستگیری باید احکام و قرارهای محکمه را به اجرا می گذاشت و همچنین باید به اثبات دعاوی جزایی و شناخت هویت بزه کاران می پرداخت.نقش پلیس در این گونه موارد به شکلی بوده است که در ابتدا باید در حین دستگیری مجرم از نظر دادگاه جمع آوری می کرد، در غیر این صورت دستگیری مجرم از نظر دادگاه مردود شمرده می شد.

از سوی دیگر، در مورد مسائل دیگر، حاضر کردن متهم در دادگاه به صورت جلب یا توقیف توسط «کوی پان» (پلیس) صورت می گرفته و پلیس پس از حصول تعیین و اطمینان کامل نسبت به مدت نام و مشخصات شخص او را جلب یا توفیق می کرد.

3-پلیس ضابط

پلیس در دوره ساسانی در بخشی از مسائل قضایی به عنوان ضابط حضور داشت.اشاره هایی که در این رابطه آمده مربوط به دعاوی مالی می باشد که در آن پیش از اقامه دعوی باید به عنوان یادآوری برای متهم اخطاریه فرستاده شود.