میدان صبحگاه شلوغ بود و ماموران مستقر در میدان در تکاپو بودند تا هرچه منظمتر باشند، دورتادور میدان مردانی بلندقامت با لباسهای نظامی بهصف ایستاده بودند؛ جمع پلیسهای ویژه جمع بود و از پلیس ضداغتشاش گرفته تا پلیسهای جدید اسکیسوار با لباسهای زمستانیشان همه دورتادور میدان بزرگ صبحگاه ایستاده بودند؛ اما در گوشهای از میدان در کنار یگانهای رزمی در حال تمرین، تعدادی زن با چادرهای مشکی ایستاده بودند؛ زنانی که در یک نگاه نمیتوانستم تفاوتی میانشان قایل شوم اما با نزدیکشدن به آنها متوجه این خطای دید شدم.
قرار است با «سروان سلطانی» فرمانده یگان زنان پلیس آن هم در یگان ویژه صحبت کنم، نام یگان ویژه ترس را به اندام انسان میاندازد چه برسد به اینکه بخواهی با یک پلیس زن، آن هم در این یگان سخن بگویی، اغراق نیست که بگوییم در همان وهله اول از جدیت و جذبه این سروان جا خوردم؛ اما پاسخهای صریح و علاقه بیش از حدش به این شغل مرا بهشدت شوکه کرد.
میگوید پلیسشدن آرزوی دوران کودکیاش بود؛ آنموقع اما نمیشد که پلیس شود؛ چرا که تنها مردان سرزمینش میتوانستند این لباس سبز را به تن کنند اما زمان گذشت و گذشت تا اینکه سال 78 هنگام ورقزدن صفحات دفترچه کنکور ناگهان با دیدن عنوان یک رشته یاد آرزوهای گذشتهاش افتاده و دل را به دریا زده و گزینه دانشگاه علوم انتظامی را انتخاب کرد و حالا «خانمپلیس» شده است. از آن دوران 14سال میگذرد و سروان سلطانی به زن شمارهیک، یگان زنان یگانویژه بدل شده است.
به اینجای سخنانش که میرسد صدای بلند فرمانده، سرتاسر میدان را فرامیگیرد: «میدان همه آماده… به یک خط… ایست!» و ناگهان همه ماموران حتی زنان پلیس نیز بهصف میشوند تا سردار وارد میدان شود و من نیز آهستهآهسته از وسط میدان به گوشهای میروم، زمان میگذشت و تازه خورشید در حال تابیدن بود و عقربهها، ساعت 7 صبح را نشان میداد… مشتاق صحبتکردن با این زن بودم اما من روی سکو نشسته و او در گوشه میدان در حال نظارهکردن مانورهای همکاران مردش بود تا اینکه بنا به درخواست فرمانده میدان، زنان میدان صبحگاه مشترک یگانهای ویژه را ترک میکنند و حالا سروان سلطانی در کنار من نشسته و با خوشرویی به سوالاتم پاسخ میدهد. او حالا ازدواج کرده و یک پسر دوساله دارد و معتقد است همسرش مهمترین مشوق وی برای ادامه آرزوهایش بوده.
او به اینجای سخنانش که میرسد با شنیدن صدای مهیب کشیدهشدن لاستیک بنز پلیس روی آسفالت سکوت میکند و میگوید« بارکالله عجب حرکت دقیقی بود.»… نگاهم به میدان میرود حالا در این قسمت «مانور اقتدار پلیس» خودروهای لندکروز و بنز سیاهرنگ ناجا وارد میدان شده و بهدنبال گروگانگیر فرضی به تعقیبوگریز مشغولند. با اینکه چشمش به میدان و عملکرد همکاران مردش است، میگوید که پس از ورود به دانشگاه علوم انتظامی و گذراندن دورههای عمومی، رسته انتظامی را انتخاب کرده است و پس از آن به واحد اطلاعات و دستآخر هم به یگانویژه پاسداران ناجا وارد شده و آنجا خدمت میکند.
با آنکه نحوه ورود به دانشگاه پلیس توسط زنان از طریق آزمون سراسری انجام میگیرد اما امروز با اتخاذ رویکرد اجتماعمحوری ناجا و بهکارگیری توان مردم در قالب پلیسی تحت عنوان«افتخاری» زنان نیز فرصت یافتهاند تا با سپریکردن آموزشهای لازم پا به عرصه ناهموار پلیس بگذارند و یکی از این پلیسهای افتخاری ناجا، «یگان زنان مستقر در یگان ویژه پاسداران ناجا» است که حالا مسوولیت این یگان به سروان سلطانی سپرده شده است، زنی که با گذراندن دهه سوم عمرش حالا مسوولیت زنان دیگر را برعهده گرفته تا با گذراندن دورههای تخصصی همانند او پلیس شوند اما از نوع افتخاری!
بهوضوح در چهرهاش میتوان رضایت را خواند چرا که به قول خودش دقیقا در کانون آرزوی بچگیاش قرار دارد اما؛ وقتی در مورد سرفصلهای آموزشی این یگان از او میپرسم کمی مکث کرده و میگوید: قرار است برنامه مفصل و منسجمی برای آموزش ماموران پلیس زن طراحی شود اما در حال حاضر زنان در این یگان نوپا، تنها فنون هوایی و نینجا را فرامیگیرند و پس از آن نیز قرار است کلاسهایی همچون اسلحهشناسی، فنون نظامی و… برای این افراد برگزار شود تا توان این زنان برای پاسخگویی به سوانح و حوادث افزایش یابد.
با آن چهره جدیاش به میدان نگاه میکند و پیگیر نتیجه نهایی مانور گروگانگیری فرضی است و میگوید عمر یگان زنان این پلیس به دوماه نیز نمیرسد و در حال حاضر اقدام به جذب زنان علاقهمند به امور پلیسی میکنیم.
از سلطانی در مورد زندگی خصوصیاش میپرسم و به او میگویم من سوالم را مطرح میکنم اما در صورت صلاحدید پاسخ دهید که او با خوشرویی در مورد همسر و پسرش سخن میگوید. او بااشاره به شغل آزاد همسرش میگوید که از ساعت 7 تا دو عصر در این پلیس مشغول به کار هستم و بعد از آن به منزل میروم و باید درجههایم را فراموش کرده و مادر شوم آن هم برای یک پسربچه شیطان.
تاریخچه ورود زنان به پلیس براساس مستندات تاریخی به سال 1918 و به کشور انگلستان برمیگردد اما این طرح پس از یک وقفه حدودا پنجساله، بار دیگر در همین کشور مجدا ظاهر شد و پس از آن کشورهایی همچون ایتالیا، بنگلادش، آمریکا، استرالیا و… نیز با استفاده از الگوی موفق انگلستان در بهکارگیری پلیس زن اقدام به جذب زنان کردند. اما در پلیس ایران اولین حضور زنان به پیش از انقلاب و حدود سال 1134بازمیگردد. در زمانی که زنان اونیفورمپوش در قالب افسران در شهربانی و ژاندارمری فعالیت میکردند، روند فعالیت زنان پلیس ادامه داشت، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی این پذیرش و تربیت ماموران زن حدود 21سال به تعویق افتاد و سرانجام پس از یک سکوت سنگین، بار دیگر پذیرش پلیس زن از سال 1378 با تصویب مجلس شورای اسلامی آغاز شد.
با شنیدن نام «پلیس زن»، همگان به یاد تصویر یک زن با یونیفورم سبز در کنار خودرو ون گشت ارشاد میافتند اما جای سوال است که آیا ماموران زن تنها در گشت ارشاد فعالیت میکنند؟ اما شاید برای همه از جمله خود من نیز جالب باشد که بدانیم که آنطوری که سردار عصار، فرمانده دانشگاه علوم انتظامی مطرح کرده است، این زنان در دانشکده بزرگی به نام «کوثر» آموزشهای تخصصی را فرامیگیرند.
سردار تقی عصار در مورد روند و نحوه تربیت زنان پلیس در دانشکده کوثر میگوید: اساسا پلیس به سمت حرفهایشدن در حال حرکت است به اینمعنا که به تعداد مورد نیاز و برای انجام ماموریتهای خود باید از صاحبان حرفه استفاده کند بهگونهای که دقیقا بر اساس نیاز هر پلیس اقدام به تربیت پلیس زن میکنیم. بهعنوان مثال اگر در بخش تشخیص هویت، حفظ صحنه جرم، انگشتنگاری و پلیس کودک نیازمند مامور متخصص و حرفهای هستیم، دقیقا بر اساس ماموریتها باید اقدام به پذیرش پلیس با آموزش تخصصی و نه عمومی کنیم و درصدد هستیم که تعداد افسر متخصص را افزایش دهیم نه اینکه مثلا صد زن پلیس تربیت کرده و دست آخر هم ندانیم که در کدام بخش این افراد را بهکار بگیریم!
فرمانده دانشگاه علوم انتظامی ناجا که تمامی پلیسها در این مرکز آموزش داده میشوند، ضمن تاکید دوباره بر حرکت پلیس به سمت حرفهایشدن میگوید: حرفهایشدن به این معناست که دانشجویان بهخصوص زنان را برای کارهای خاص آموزش میدهیم و دقیقا پلیسهایی را که به حضور زن نیاز دارند، تقویت میکنیم.
از سردار میپرسم که آموزش خاص زنان آنهم در رشتههای موردنیاز مشکلاتی را بههمراه میآورد که او نیز ضمن تایید این سخنان گفت که اجرای این برنامه موجب میشود تعداد کم شود اما این به دلیل شرایط فعلی و همچنیندرصد کم مجرمان زن نسبت به مردان است و در کل با نیمدرصد توانایی این پلیس نیز میتوان به امور رسیدگی کرد.
وی در مورد مدل آموزشی این پلیس زن میگوید: وضعیت و مدل فعالیت پلیس زن 16کشور حتی آمریکا و… را بررسی کرده و دستآخر به یک مدل ترکیبی رسیدیم.
از او در مورد تعداد و آمار زنان در ناجا میپرسم و عصار با تاکید بر اینکه استاندارد معینی در مورد میزان حضور زنان در پلیس در دنیا وجود ندارد، گفت: در کشور اسکاندیناوی که دارای بالاترین میزان حضور پلیس زن است، حدود 16درصد جمعیت پلیس را زنان تشکیل میدهند و در آمریکا نیز میزان حضور پلیس زن، 5/3درصد است و اینگونه تصور نکنید که در برخی کشورها 50درصد از نیروهای پلیس زن هستند چرا که در اسکاندیناوی کمتر از 20درصد از کل نیروهای پلیس زن هستند و در ایران نیز این میزان به عدد چهاردرصد میرسد.
از او میپرسم: «سردار زنان پلیس چگونه وارد دانشکده کوثر میشوند؟»
ماموران پلیس زن سالانه، از طریق کنکور در مقاطع کارشناسی و کاردانی جذب میشوند.
چه تعداد در دانشکده پذیرش میشوند؟
هرساله 50 تا 150زن در قالب رشته پلیس زن جذب میشود و با این حال پلیس ایران در راستای تربیت مامورانش اقدام به اتخاذ نگاه حرفهای میکند.
بر اساس سخنان عصار با اینکه برای دانشآموختگان دانشکده کوثر برنامهریزی دقیقی صورت گرفته است اما باید قبول کنیم که برخی از این افراد با ورود به پلیسهای تخصصی و آغاز کار ممکن است اشتیاق خود را از دست دهند و آنطور که سردار اسماعیل احمدیمقدم فرمانده انتظامی ناجا اعلام کرده است؛ عمدتا زنان پلیس به 15سال نرسیده دنبال بازنشستگی هستند.
او در ادامه در مورد سختی کار پلیس زن نیز میگوید زنان دارای پیچیدگیهای خاصی هستند که یکی از این دلایل عاطفیبودنشان است که تلاش میکنیم بهترین تصمیمگیری در مورد آنان اتخاذ شود.
با اینکه احمدیمقدم در سخنانش بارها عنوان کرد میزان استقبال از گرایش به پلیس زن بسیار زیاد است، اما آنگونه که سخن بهمیان آورده، مشخص است که مشکلات جذب و فعالیت پلیس زن زیاد است بهگونهای که بنا بر گفته فرمانده ناجا، زنان از نقل و انتقالات معاف هستند و حتی پس از مدتی انتظار دارند در قسمت اداری فعالیت کنند و این درحالی است که قسمت اداری در ناجا، همچون آماد و پشتیبانی، آشپزخانه و… بخش کوچکی است که حضور زنان در آنجا نیز پیشبینی نشده است.
او همچنین میگوید که زنان دارای پیچیدگیهای زیادی هستند و زنان تحصیلکرده با ریسک ازدواج روبهرو هستند بهگونهای که چندی پیش آماری آورده و متوجه شدم 50درصد از همکاران زن بالای 30 سال ما ازدواج نکردهاند که این نوعا به دلیل فعالیت پلیسی آنها است و ما چگونه میتوانیم یک زن پلیس را برای بازرسی بدنی به یک شهرستان دور منتقل کنیم؟ اینگونه میشود که پس از چند سال آن مامور بهدنبال استعفا و انتقال میآید و باید بپذیریم برای زنان، خدمت پلیسی سخت است.
بهنظر میرسد با وجود استقبال گسترده از حضور و فعالیت پلیس زن، این نیرو با مشکلات عدیدهای مواجه است و بهنظر میرسد مسوولان ناجا در مورد پلیس زن در حال سعی و خطا هستند تا بتوانند به مدل جامعتری برسند.
۲۸ مهر ۱۳۹۲ – پایگاه خبری سلام نو